یه بغض گلومو گرفته مث اینکه میخواد تسلیمش بشم
نمیدونه که خیلی وقته بازی رو بهش واگذار کردم
بیچاره اشکام میخوان دردمو تسکین بدن....
نمیدونن این دردی نیس که با اشک ریختن آروم بگیره
آخ که چه سخته دیدن کسی که عشقت بودو نتونستی بهش بگی
عشقی که دوست داره ولی به روش نمیاره
ریخته تو خودش با اینکه آرایش کرده ولی غم توی چشماش حلقه زده
.........